داستان چشمهایت

ساخت وبلاگ
(اول باید بگویمآخر این شعر دوباره عاشقت شدماز بس که مدام تداعی شدیدر پیش بوسه‌های خیالی‌ام)داستانم را برای‌ات گفته‌ام؟روزهای اول به شکل حزن چشم‌های تنهایی‌ات درآمدممگر من را پیدا کنیمن را ببوسیمن را تمنا کنیاما تو از این حرف‌ها بی‌خیالتر بودیتو تمام سنگ‌ها را آب می‌کردیچطور خیال‌ کردم سنگ تو را می‌شود آب کرد؟بانوچقدر که دلت همیشه دلم را هوایی می‌کردآنقدر که هوس داشت شعرهایت را بغل‌ کندبرود پشت آفتابو سبز شود تا همیشهبعد هم به شکل دست‌های عاطفه درآمدممگر صورتت را لمس کنمو تو دیوانه‌ی محبت شویاما تو از این حرف‌ها عاقل‌تر بودیتو زمین زیرپایت را در هر قدم فرش می‌کردیچقدر احمقانه که من در ذهن تو رقص کنمبانو یادت می‌آیدمن تمام طلبم چند آیه‌ی امیدبخش بود وتو محمدترین پیامبری که نازل شده بودیو بعد به شکل یک یاس درآمدممگر من را بچینی و شبیه مادربزرگ مرجان در سینه‌بندت بریزیو من عطر ناچیز حضور تو باشماما تو از این حرف‌ها زیباتر بودیو بعد به شکل خودم در آمدمتا ناامیدی‌ام را روی شانه‌های کسی بغض کنمو بین این همه آدمکسی جز تو دست‌های‌ام را نگرفت(حرف‌ بزنکلمه شروع انسان استحرف بزنکلمه شعور‌ زندگی استحرف بزنبدون حرف تمام ما مردنی هستیم)حرف بزن و بگو پشت تمام این شعرها خودت را دیده‌ایخودت را دیده‌ای که چطور مثل روز اول شوق آبیِ حرف‌هایت دیوانه‌ام می‌کندو خودت را دیده‌ای که چقدر ثانیه ثانیه زیباتر می‌شویبال در می‌آوریپرواز می‌کنیسرم را بالا می‌آورملبخند می‌زنیفرود می‌آیی روی چشم‌هایمروی دست‌هایمروی تمام هستی منروی تمام تنهایی‌هاروی تمام پوچ پوچ گل‌های مصنوعی مغزمروی تمام انسانی که داشت تمام می‌شدداشتتمام می‌شدو از تو باز روی دو پا ایستادمرگ را زندگی‌ کردتنهایی را زندگی کردآزادی را زندگی کردو داستان چشمهایت...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان چشمهایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cphrh9 بازدید : 85 تاريخ : چهارشنبه 18 خرداد 1401 ساعت: 0:22

گرادیوا
از این‌ آتش فرار کن

در قدم‌هایت محاط کرده‌ای مغزم را
در قدم‌هایت که مرگ را حاشا کرده‌ای
در قدم‌هایت که زندگی را زنده

اما حالا
اینجا
تنها زلزله‌ای جاریست
که تمام، ویرانی می‌فکنده‌ست بر امیدمان

گرادیوا
فریاد نزن
فرار کن

en savoir plus sur l'idée

داستان چشمهایت...
ما را در سایت داستان چشمهایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cphrh9 بازدید : 115 تاريخ : چهارشنبه 18 خرداد 1401 ساعت: 0:22

(اول باید بگویمآخر این شعر دوباره عاشقت شدماز بس که مدام تداعی شدیدر پیش بوسه‌های خیالی‌ام)داستانم را برای‌ات گفته‌ام؟روزهای اول به شکل حزن چشم‌های تنهایی‌ات درآمدممگر من را پیدا کنیمن را ببوسیمن را ت داستان چشمهایت...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان چشمهایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cphrh9 بازدید : 144 تاريخ : سه شنبه 9 ارديبهشت 1399 ساعت: 14:30

به سان یک مجسمه‌سازبه جان یک شب‌پرهکه پریده در جانمدست می‌برم و بنا می‌کنمبه آن خمیره‌ی جان‌آلودشتندیس تو راای که به سان تجسم زندگیبر جان توچشم‌های خدا رابنا کرده‌ استجهانبه سان جان بهارآلود توبنا می‌ داستان چشمهایت...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان چشمهایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cphrh9 بازدید : 141 تاريخ : سه شنبه 9 ارديبهشت 1399 ساعت: 14:30

چقدر زیادانگار یک عمر آمده‌ایماما هنوز اول راه استیادش بخیرآن قدیم زیر باران شعرهایی از بوی مو‌هایت می‌خواندمزیر باران واقعا خیس می‌شدمبعد هم زیر یک آکالیپتوس کهنهتمام پاکت سیگارم خالی می‌شدیادم می‌آی داستان چشمهایت...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان چشمهایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cphrh9 بازدید : 162 تاريخ : يکشنبه 21 بهمن 1397 ساعت: 23:28

پریای عزیزتر از جانم گاهی فکر می‌کنم زبان ما انسان‌ها بدترین روشی است که ممکن بود برای برقراری آدم‌های تکامل پیدا کند. کلمات در بیان افکار توانا نیستند. حالا همین کلمات ناقص وقتی با گفتار همراه شوند، داستان چشمهایت...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان چشمهایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cphrh9 بازدید : 147 تاريخ : پنجشنبه 22 آذر 1397 ساعت: 3:55

بعدترهاوقتی که با یک عصای چوبیاز کوچه‌های کرج عبور می‌کنمشاید شعرهای نوتصاویری چند بُعدی باشندکه سیگنال‌های قلب رااز پیچ و خم‌های مغز آدم جدا می‌کنندکه خاطرات رااز عمیق ذهنروی هدست‌های آن روزی می‌پاشند،همانجا حتماچشم‌هایت را در وبلاگم خواهم کشیدو پشت آن دایره‌‌های درخشانیک دریای آبی رسم خواهم کردکه روی موج‌های پریشانشهزار قایقپر از آرزوهای قدیمیبه سمت بی‌نهایت می‌روندآن روز منحنی چشم‌هایت راپر از داستان چشمهایت...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان چشمهایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cphrh9 بازدید : 176 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1396 ساعت: 10:29

تصویر چهارم(حرف‌هایت را مثل دود سیگار عمیق پک می‌زنمدر نگاهت مثل دود سیگار آرام غرق می‌شوملب‌هایت را مثل دود سیگارآرام فرو می‌برم،آرامشم باشمثل سیگار برای فرویدمثل سیگار برای چهمثل سیگاربرای خودم،بدون دود سیگار فقط می‌شود سوار لبخندهای تو شدبرای پروازیکه تو را آخرش تشنج کنمکه تو را آخرش زندگی کنمکه تو را آخرش لمس)بانوی روزهای خاکستردوباره صدایم کنبگذار کودکی باشموسط خیابان خطر،دوباره صدایم کنتا با تمام ترس‌هایمدر آغوش تونجات پیدا کنمهنوز حرف حرف، شعر دارم برای توهنوز تصویر تصویر، خیالهنوز لحظه لحظه، دلهرههنوز تپش تپش، جنونبگذار برگردمبگذار ببینمتبگذار بدومبگذار بپرمتا تووقتش رسیده ساعت‌ها را ج داستان چشمهایت...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان چشمهایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cphrh9 بازدید : 179 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:15

محبوبِ کسی بودن که از صمیم قلب دوستش داری حسی دارد که قلبت را می‌لرزاند. حسی که زندگی را ساده‌تر می‌کند. می‌توانی یک جا بنشینی و به نگاه‌هایش‌، خنده‌هایش، و تمام ظرافت‌های صورتش فکر کنی و بنویسی. و با نوشتن، بودنت را حس می‌کنی. می‌توانی از تمام تفاوت‌ها لبخند بسازی تا معنی‌ِ انسان را درک کنی. یک بار هم که شده، یک انسان جز خودت را وارد محدوده‌ی فردی‌ات کنی. و عاطفه‌ات، تمام حس علاقه‌ای که شاید سرکوب می‌شده را به پایش بریزی. خودت را به پایش بریزی...

داستان چشمهایت...
ما را در سایت داستان چشمهایت دنبال می کنید

برچسب : گردباد برای تو که یاغی هستی, نویسنده : cphrh9 بازدید : 160 تاريخ : پنجشنبه 22 مهر 1395 ساعت: 11:20

دنیای تازه، اپیزود اول صحنه‌ی ۱دنیا خاموش بود وُچشمِ پنجره‌هابه کوچه‌های بی‌ پچ پچ خیرهبسته می‌شد،تصور رویا، مخدری بودکه در دود ماشین‌‌هاحقیقت را در نفس‌های آدم می‌خشکاند،صدای خندهچیزی جز فریبِ امواج صداها نبودکه مسکنی می‌شدتا گوش‌ها‌ را به نشنیدن دردعادت دهد،و زندگیچند لحظه‌ی خاص بودکه خاطراتت را می‌برد به جنگلمی‌برد به نیزه و چخماق،بچه‌ای متولد می‌شدپای گاوی چاق می‌لنگیدصاحب غاری بزرگ می‌مردیا زنی زیبامسیر رودخانه را گم می‌کرد(دنیا خاموش بود و شعرتفقط پاورقیِ خاطرات چند دختر بچه بود...)و فکر می‌کردیچطور می‌شود در کوچه‌ای عشق داستان چشمهایت...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان چشمهایت دنبال می کنید

برچسب : 347 area code,34,346 area code,34 weeks pregnant,347,343,340b,34th street,34 celsius to fahrenheit,34c, نویسنده : cphrh9 بازدید : 169 تاريخ : پنجشنبه 22 مهر 1395 ساعت: 11:20